بابل
ايناريتو در اين فيلم نگاهي به شدت انتقادي به سياست هاي روز دولت آمريكا در عرصه بين المللي و مبارزه با تروريست دارد. نحوه برخورد مامورين مرزي آمريكايي با آمليا به خوبي بيانگر فاصله زياد ميان تفكر سياسي حاكم بر آمريكا در قبال مهاجران و مردم كشورهاي ديگر با آنچه در واقع در ميان خود مردم وجود دارد، مي باشد. به عبارت ديگر آنچه كه در روابط ميان خود مردم ملت ها فارغ از مسائل سياسي وجود دارد انسانيت، مهرباني و محبت است، در حاليكه سياسيون و حكام كشورها خود موجب دوري و دشمني ملت ها مي شوند. بواقع مرزبندي هاي حاكم بر جهان است كه موجب تفاوت و پراكندگي انسان ها در جهان شده و گرنه همه انسانها گوهري مشترك و يكسان دارند. بابل از اين منظر فيلمي به شدت انتقادي مي باشد كه بخوبي توانسته پيام خود را به مخاطب انتقال دهد. يا تضاد ميان ديدگاه حاکم بر آمريكا در باره مسلمانان و مردم کشورهای جهان سوم كه آنها را عقب مانده و داراي پتانسيل تروريست شدن فرض مي نمايند با واقعيت جاري در جامعه آنها كه در صحنه های مربوط به گفتگوی زوج آمریکایی قبل از تیراندازی همچنین پذيرايي از زوج آمريكايي در حاليكه زن مجروح شده بود به خوبي نمايش داده شده است. در صحنه اي ديگر برخورد بسيار بد پليس مراكش با شهروندان بي دفاع مراكشي در قياس با نحوه برخورد پليس ژاپني به خوبي تبعيض و نقض حقوق انسان ها در كشورهاي جهان سوم را نشان مي دهد.ايناريتو در صحنه اي كه توريست هاي غربي خواهان ترك زوج آمريكايي در روستا هستند طرز تفكر مردم غرب را هم مورد نقد قرار داده و تضاد ميان نوع زندگي فردگراي غربي را با زندگي قبيله اي و خانوادگي شرقي به خوبي به نمايش مي گذارد. در اين فيلم بحران هويت و انزواي آدمي كه با پيشرفت تكنولوژي تشديد مي شود بخوبي نمايش داده مي شود. دختر ژاپني علاوه بر اينكه نمونه اي از انسان قرن بيست و يكم است كه با وجود داشتن امكاناتي بسيار، از درون تهي شده و دچار مشكلات حاد روحي-رواني مي شود به نوعي نماينده فرهنگ اصيل شرقي هم مي باشد كه در مواجهه با فرهنگ غربي كر و لال و عقیم و درمانده شده است. ايناريتو از طريق شخصيت هاي ژاپني فيلم به خوبي گمگشتگي و از خودبيگانگي جوانان مشرق زمين را بيان مي دارد. ايناريتو در اين فيلم غرق شدن انسانها در لذات مادي و جنسي را نشان مي دهد كه بمانند مسكن عمل مي كنند و جايگزيني براي عشق و محبت پايدار نمي شوند. از طرفي محدوديت هاي دست و پاگير حاكم بر جوامع مسلمان كه منجر به شكل گيري عقده هاي رواني در مردم مي شود را از طريق يوسف بيان مي نمايد. در كل بابل فيلمي انتقادي در باره زندگي انسانهايي از كشورهاي مختلف در قرن حاضر است كه در مجموعه اي از تضادها، تناقض ها و توهمات گرفتارند و روزبروز از اصل زندگي دور شده و دچار بحرانهاي هويتي مي شوند. نوع فيلمبرداري و تدوين فيلم هم در انتقال پيام هاي داستان كمك زيادي مي كنند. فيلمبرداري با دوربين روي دست تزلزل حاكم بر شرايط محيطي شخصيت هاي داستان را به خوبي نشان داده و حالت مستند گونه اي به داستان مي دهد. فلاش بك ها ي متعدد فيلم داستانهاي شخصيت هاي مختلف فيلم را بخوبي به هم ارتباط مي دهد و يكدستي فيلم وتعادل داستان را حفظ مي كند