پروفسور موری استراوس(MURRAY A.STRAUS)استاد جامعه شناسی دانشگاه نیوهمپشایرUniversity Of New Hampshire)) انگلیس و از جامعه شناسان خانواده با تخصص خشونت های درون خانگی و یکی از جدی ترین اساتید جریان ساز در این حوزه محسوب می شود.

وی در سال 1948 مدرک لیسانس خود را از دانشگاه وسکانسین
 ( University Of Wisconsin)در رشته روابط بین الملل دریافت نمود و از مقطع فوق لیسانس علاقه مندی خود را به طور مشخص متوجه حوزه جامعه شناسی نمود به گونه ای که در سال 1949 موفق به اخذ مدرک کارشناسی ارشد و در سال 1956 مدرک دکترای خود در رشته جامعه شناسی با گرایش فرعی انسان شناسی از دانشگاه وسکانسین شد.وی فعالیت جدی دانشگاهی خود را از دهه 1950 با تدریس در رشته جامعه شناسی به عنوان دستیار استاد در دانشگاه سیلونUniversity Of Ceylon)) کلمبو آغاز کرده و همزمان به عنوان عضوی فعال از انجمن جامعه شناسی فارغ التحصیلان دانشگاه وسکانسین اقدام به فعالیت های پژوهشی کرده و موفق به اخذ جایزه این انجمن در سال 1953 گردید.به طور عمومی دهه 1950 در زندگی استراوس بیش از همه به تدریس جامعه شناسی عمومی و جامعه شناسی روستایی در دانشگاه وسکانسین و دپارتمان جامعه شناسی دانشگاه واشنگتن
And Rural Sociology) Department Of Sociology )سپری شد. حوزه اصلی پژوهش استراوس از دهه 1960 به بعد با تاسیس بخش مطالعات خانواده و فعالیت در قسمت مطالعات اجتماعی خانواده
(Division of   Family Social Science) در کالج علوم اقتصادی دانشگاه مینسوتا
(University Of Minnesota) به طور جدی دنبال شد، ضمن آنکه در همان سال ها به عنوان یکی از اعضاء هیئت انجمن جامعه شناسی امریکا در بخش مطالعات مربوط به خانواده فعال بود تا جاییکه در اواخر دهه 1970 موفق به اخذ کرسی استادی در این انجمن شد.دهه 1980 را شاید بتوان تاثیرگذارترین دوره در زندگی دانشگاهی استراوس نام گذاری کرد چنانکه عمده فعالیت های وی به بررسی و پژوهش در حوزه آسیب شناسی خانواده به مثابه جریان اصلی فعالیت های آکادمیک وی تا کنون معطوف شد.تاسیس آزمایشگاه پژوهشی در حوزه مسائل خانواده در دانشگاه نیوهمپشایر و حضور در انجمن مطالعاتی مسائل اجتماعی تاییدی بر این جریان است.این درحالی است که مطالعات جامعه شناختی وی در حوزه آسیب شناسی خانواده با عضویت در انجمن جامعه شناسی شرقی در اوایل دهه 1990 ،انجمن بین المللی تحقیقات در مورد پرخاشگری در فاصله سال های 2005 تا 2008 و بخش مطالعات مربوط به انحرافات و کنترل اجتماعی  انجمن جامعه شناسی بین المللی ،جایگاه وی را در حوزه آسیب شناسی اجتماعی و تحلیل مسائل مربوط به انحرافات درون شهری بیش از پیش تثبیت کرد.
حوزه تحقیقاتی وی به ویژه از سه دهه پیش همواره بر روابط خانوادگی،خشونت ساختارمند در چارچوب خانواده و قربانیان این خشونت متمرکز بوده است.وی بویژه در نظریه یادگیری اجتماعی خود به چرخه معیوب انتقال خشونت در خانواده اشاره کرده و از محیط خانگی به مثابه میدانی برای مشاهده و تجربه آموزی رفتارخشونت آمیز یاد می کند ضمن آنکه متذکر می شود بخش عمده تعارضات درون خانگی را باید در ایهام های هنجاری درون این فضای کالبدی مورد واکاوی قرار داد.در حال حاضر حجم زیادی از مقاله ای منتشر شده و منتشرنشده ،کتاب ها و مجموعه سخنرانی های وی به مطالعات جامعه شناختی خشونت علیه زنان و کودکان اختصاص یافته است.

منبع:http://anthropology.ir/node/899