بگذار بگذرد...

تکه نوری در لحظه ، زیباست

آسمان پر است از ستاره ...

گرهء ناب افق،‌ سروها پر معنا ، کدیر

کوچک ابری بالای کلبه پسر کدخدا و تازه عروسش

            طنازی می کند. 

لطیف است پوست یار ..و ...

کششی تنوره می کشد ، 

نوری در لحظه زیباست ، دریابیمش .  

 

تو را دوست می دارم ...

    نه ! بخاطر رویت

         نه ! بخاطر جسمت

تنها بخاطر روحت ...

دانه های نایاب روحت را می ستایم !

پس بمان

      من هم می مانم ...

تا بسازیم زیستنی با سایه های سبز .